فصل اول
معرفی ابزار دقیق
1-1- فن ابزارهای دقیق
سنجش عبارتست از مقایسه کمیت های نامعلوم با کمیت های حد نصاب و قراردادی، این ایده موقعی به مرحله اجراء قرار می گیرد که لازم باشد کمیت های فیزیکی و شیمیائی معلوم و اندازه گیری شوند. عمل سنجش بهر صورت که باشد در تغییرات و فعل و انفعالات مواد اولیه تمام صنایع جهان لازم و ضروریست. زیرا بدلائل زیر حس های پنج گانه بشر فقط در حدی بسیار محدود در عمل اندازه گیری و سنجش قادر به معلوم تغییرات در اشیاء می باشند. بنابراین ناچار است از وسائلی استفاده کند که بتواند بدون تماس مستقیم خود عملیات سنجش را با بکار بردن آن وسائل انجام دهد و حتی عمل کنترل را بانجام رساند.
1-2- لزوم کاربرد وسائل سنجش و کنترل در صنایع نفت و پتروشیمی
الف- کنترل کیفیت و کیفیت طبق طرح عملیات بهره برداری و مشخصات تعیین شده
ب- ایمن نگهداشتن واحدهای صنعتی در شرائط خاص (از نظر خطرات انفجار وکلیه حوادث ناشی از صحیح کار نکردن وسائل)
کنترل
بطور کلی در هر فرآیند تولیدی صرف نظر از روش تولیدی. نوع و حجم محصول و نیاز به یک سیستم کنترل کننده داریم تا بطور اتوماتیک همواره روند تولید را تحت نظر داشته و عملکرد صحیح سیستم ها،دستگاهها و آلات و ادوات گوناگون را تضمین نماید.
بعنوان مثال در یک کارخانه نوشابه سازی اعمالی از قبیل شستشوی بطری، ضد عفونی کردن آب، پر کردن، نصب تشتک سر بطری و غیره بایستی بطور منظم سریع و بدون خطا صورت گیرد و یا در یک نیرو گاه برق کنترل دور ژنراتورها، میزان فشار و درجه حرارت در دیگهای بخار و سایر عوامل باید بطور دقیق و پیوسته تحت کنترل بوده و از انحراف آنها از مقدار مطلوب جلوگیری شود. هر سیستم کنترل ممکن است از یک یا ند حلقه کنترلی (Control Loop) تشکیل شده باشد. و هریک از این حلقه های کنترل ممکن است.بطور مستقیم و یا در ارتباط با سایر حلقه ها عمل نمایند.
تعریف حلقه کنترل CONTROL LOOP
به مجموعه ای از آلات و ادوات ابزار دقیق( اعم از نشان دهنده ها، کنترل کننده ها، مبدل ها و ....) که در ارتباط با یکدیگر قرار داشته و مجموعاً عامی خاصی را تحت کنترل داشته باشند یک حلقه کنترل می گوییم. مثلاً اگر یک سنسور حرارتی را طوری در ارتباط با یک کلید قرار دهیم که در درجه حرارت معینی این کلید وصل شده و در نقطه معین دیگری قطع نماید. این دو عنصر رویهم رفته تشکیل یک حلقه ساده کنترل حرارت می دهند.
1-3- عوامل تحت کنترل
در هر فرآیند تولیدی متغیرهای زیادی وجود دارند که بایستی تحت کنترل قرار گیرند اما چهار عاملی که از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و در صنعت همواره با آنها برخورد خواهیم داشت عبارتند از:
1- فشار PRESSURE
در مواردی که با سیالات سروکار داریم (گازها، مایعات، بخار آب) فشار و تغییرات آن از عوامل عمده ای است که بایستی تحت کنترل قرار گیرد.
2- جریان سیال FLOW
که به معنی حجم جابجا شده در واحد زمان می باشد و بخصوص در رابطه با سیلات عامل اصلی کنترل شونده بوده و غالباً با کنترل جریان می توان سایر متغیرها را نیز کنترل نمود.
3- سطح (ارتفاع) LEVEL
در رابطه با مخازن، انبارهای محصول و موارد مشابه که محصول در آنها ذخیره شده و یا از آنها برداشت می شود کنترل سطح مطرح است.
4- دما TEMPERATURE
تغییرات دما در هر فرآیندی و در رابطه با هر نوع ماده ای (بخصوص در صنایع پتروشیمی) وجود داشته و اگر عوامل بسیار مهمی است که کنترل آن لازم است. برای اندازه گیری و کنترل هر یک از عوامل فوق آلات و ابزار و روشهای خاصی وجود دارد که بموقع خود با آنها آشنا خواهیم شد.
1-4- آشنایی با چند اصلاح رایج در ابزار دقیق
قبل از اینکه به بحث در مورد روشهای اندازه گیری و کنترل بپردازیم بهتر است با چند اصطلاح که بعد از این مرتباً با آنها برخورد خواهیم داشت آشنا شویم.
1- SETTOINT
به معنی نقطه از پیش تعیین شده و یا مقدار مطلوب می باشد و منظور از آن حالت یا مقداری است که می خواهیم عامل تحت کنترل را در آن حالت (یامقدار) ثابت نگهداریم. بعنوان مثال اگر بخواهیم دمای اطاق را روی 25 ثابت نگهداریم می گوییم
Point Set برابر 25 است و یا اگر منظور این باشد که یک مخزن آب را طوری کنترل کنیم که همواره باندازه نصف کل ظرفیتش آب داشته باشد بایستی Set Point برابر 50% انتخاب گردد.
2- MEASUREMENT
مقدار اندازه گیری شده (مقدار واقعی) عامل تحت کنترل را گوییم. در مورد مثال دمای اطاق که مقدار مطلوب 25 بود ممکن است دمای واقعی بیشتر و یا کمتر از این مقدار باشد مثلاً 25 در این حالت می گوییم:
Set Point= 25
Measurement=22
3- OFF SET
تفاوت بین مقدار مطلوب و مقدار واقعی عامل تحت کنترل ار Off Set می گوییم. بنابراین برای مثال فوق خواهیم داشت:
Off Set=Set Point -Measured
25 -22 =3
4- SIGNAL
ارتباط بین اجزاء مختلف در یک حلقه کنترل از طریق علائمی که بین آنها رد و بدل می گردد برقرار می شود این علائم ممکن است الکتریکی الکترونیکی باشند. به این علائم صرف نظر از نوع آنها سیگنال گفته می شود.
5- FEEDBACK
در یک حلقه کنترلی همواره سیگنالهایی از طرف کنترل کننده بطرف عامل تحت نترل جهت تصحیح وضعیت آن ارسال می گردد. برای اطلاع از وضعیت عامل تحت کنترل نیز سیگنالهایی از طرف آن بسوی کنترل کننده برگشت داده می شود.
6- حلقه کنترلی باز و بسته OPENAND CLOSED LOOP
بطور کلی اگر در یک حلقه کنترلی مسیر فیدبک برقرار بوده و ارتباط برگشتی میان عامل تحت کنترل و کنترل کننده برقرار باشد این حلقه یک حلقه بسته است. اما اگر سیگنال برگشتی وجود نداشته و این مسیر قطع باشد، حلقه کنترل را حلقه باز می نامیم.
فصل دوم:
شناخت انواع کمیت های مورد استفاده در سیالات
2-1 فشار (PERSSURE)
1- فشار نسبی GAUGE PRESSURE
اکثر فشار سنج ها تفاوت فشار سیال را از فشار اتمسفر نشان می دهند که این تفاوت فشار را فشار نسبی گویند.
فشار اتمسفر- فشار مطلق سیال= فشار نسبی سیال
Gauge pressure =Absolute of Fluid -Pressure Of The Atmosphere
2- فشار جو ATMOSPHERE PRESSURE
هوائی که کره زمین را احاطه کرده است دارای وزن می باشد که آنرا فشار هوا گوئیم و مقدار آن بستگی به ارتفاع و درجه حرارت محیط دارد. تریچرلی برای اولین بار مقدار این فشار را در کنار دریا بطریق ذیل اندازه گرفت. تستک پر از جیوه ای را در کنار دریای آزاد قرار داد. لوله شیشه ای را بطول یک متر که به یک طرف آن بسته بود برای جیوه کرده و آنرا وارونه در تشتک قرار داد.
سپس مشاهده نمود که سطح جیوه درون لوله رفته رفته پائین آمد و در ارتفاع 30 اینچ که مساوی 76 سانتی متر است از سطح جیوه تشتک قرار گرفت.
علت قرار گرفتن سطح جیوه در این ارتفاع وجود اختلاف فشار در قسمت بالای لوله که خلا می باشد و فشار جو که روی سطح جیوه است می باشد.
تریچرلی از این آزمایش نتیجه گرفت که مقدار این فشار در کنار سطح دریا برابر با 14/70 پوند بر انیچ مربع است.
2-2- جریان سیال (دبی) FLOW
جریان یابده شاره (Q): اگر شاره ای که لوله ای را پر کرده است. با سرعت متوسط v در این لوله جریان یابد جریان یا بده (دشارژ) آن . Q عباراست از:
O=Av
2-3- دما( درجه حرارت ) TEMPERATURE
حرارت یا گرما یکی از صورتهای انرژی است که در عملیات صنعتی از حساسیت زیادی برخوردار بوده و از جمله متغیرهائی است که بایستی مورد اندازه گیری و کنترل قرار گیرد. این انرژی نیز مانند سایر انواع انرژی ها قابل ذخیره شدن انتقال مصرف و نیز تبدیل ب صورتهای دیگر می باشد. بعنوان مثال یک کتری محتوی آب را درنظر بگیرید که روی بخاری قرار دارد. انرژی گرمایی از طریق جابجائی از بخاری به کتری آب منتقل شده و باعث گرم شدن آب درون آن می گردد. (انرژی در آب ذخیره می گردد) هر چه انرژی ذخیره شده در آب بیشتر باشد درجه حرارت آن دما بالاتر خواهد بود. حتماً در مواقعی که آب درون کتری در حال جوشیدن است جابجا شدن در کتری را دیده اید. در اینجا انرژی حرارتی قابل ذخیره شدن در هر ماده ای می باشد ( هر جسمی قابل گرم شدن است ) می دانید که اجسام مختلف صرف نظر از حالت فیزیکی که دارند (جامد، مایع، گاز) از تعداد بسیار زیادی ملکول تشکیل شده اند، که این ملکولها همواره در حالت حرکت و جنبش در جهات مختلف می باشند. در جامدات ملکولها بسیار نزدیک بهم قرار داشته و حرکت آنها بسیار جزئی و محدود می باشد. و همین امر باعث می گردد که اجسام دارای شکل مشخص بوده و به آسانی تغییر حالت ندهد.
مایعات از ملکولهائی تشکیل شده اند که با فاصله بیشتری نسبت بهم قرارگرفته و جنبش آنها نیز بسیاربیشتر است همین فاصله زیاد و جابجائی بیشتر باعث می گردد که جسم (مایع) شکل پذیر بوده و به شکل ظرف خود درآید. اگر فاصله ملکولها از هم و جنبش آنها باز هم بیشتر گردد ماده بصورت گاز در می آید که نسبت به دو حالت قبل بسیار سبکتر بوده و قابلیت انبساط و پخش شدن در فضای اطراف خود دارد.
اعمال حرارت به هر یک از مواد فوق باعث تشدید حرکت ملکولها گردیده( افزایش انرژی جنبشی آنها) و دمای جسم را بالا می برد. اگر این افزایش دما ادامه یابد. جسم ممکن است از حالت جامد به مایع (ذوب شدن یخ) و با از مایع به گاز (تبخیر آب) تبدیل گردد بطور کلی هر چه انرژی که یک ملکول جذب کرده بیشتر باشد حرکت آن سریعتر می گردد و بالعکس اگر مقداری از انرژی آن را بگیریم حرکتش کند تر خواهد شد. این تغییر حرکت ملکولها را بصورت تغییر دما مشاهده می کنیم.
1- تعریف حرارت
دما عبارت است از معیاری برای اندازه گیری انرژی موجود در یک ملکولها در حال حرکت واحدهای مختلفی برای اندازه گیری دما داریم که از جمله درجه سانتیگراد فار نهایت و کلوین را می توان نام برد. واحدهای فوق همگی قراردادی بوده و مبناهای مختلفی دارند. مثلاً در درجه بندی سانتیگراد نقطه ذوب را برابر صفر ( 0) و نقطه جوش آب را برابر صد ( !00) در نظر گرفته و درجه بندی را بر این مبنا انجام داده اند. در حالی که صفر فرانهایت دمای پایین تری را بیان کرده و از نظر قدر مطلق نیز هر 100 درجه سانتیگراد برابر با 180 درجه فاز نهایت می باشد. جدول زیر رابطه سه نوع درجه بندی مذکور را نشان می دهد.
دما عبارت است از معياري براي اندازه گيري انرژي موجود در يك ملكولها در حال حركت واحدهاي مختلفي براي اندازه گيري دما داريم كه از جمله درجه سانتيگراد فار نهايت و كلوين را مي توان نام برد. واحدهاي فوق همگي قراردادي بوده و مبناهاي مختلفي دارند. مثلاً در درجه بندي سانتيگراد نقطه ذوب را برابر صفر ( 0) و نقطة جوش آب را برابر صد ( !00) در نظر گرفته و درجه بندي را بر اين مبنا انجام داده اند. در حالي كه صفر فرانهايت دماي پايين تري را بيان كرده و از نظر قدر مطلق نيز هر 100 درجه سانتيگراد برابر با 180 درجه فاز نهايت مي باشد. جدول زير رابطة سه نوع درجه بندي مذكور را نشان مي دهد.
مشاهده مي كنيد كه صفر كلوين بسيار پائين تر از صفر سانتي گراد است (-273) اين دما را اصطلاحاً صفر مطلق مي گوئيم با توجه به جدول فوق براي تبديل درجه سانتي گراد به فاز نهايت كافي است كه ابتدا آن را در عدد 1/8 ضرب و سپس مقدار ثابت 32 را به آن اضافه كنيم.
TCo×18+32=TF (TF-32)/1.8= TCo
و بالاعكس مي توان:
2- واحد هاي انرژي حرارتي
در سيستم متريك اين واحد كالري (Cal) مي باشد و آن عبارت است از مقدار گرمائي كه مي تواند يك سانتيمتر مكعب آب ( يك گرم) را باندازه يك درجه سانتي گراد افزايش دهد.
همين واحد در سيستم انگليسي BTU نام دارد كه بصورت زير تعريف مي شود:
يك BTU مقدار گرمايي است كه اگر به يك پوند آب داده شود دماي آن باندازه يك درجه فاز نهايت افزايش دهد
پوند واحد وزن در سيستم انگليسي است و تقريباً برابر با 455 گرم نيرو مي باشد.
1BTU=255CAL
3- گرماي ويژه: C (ظرفيت گرماي ويژه)
عبارت است از مقدار گرمايي كه اگر به يك واحد جرم (وزن) از ماده اي اعمال گردد دماي آن را يك درجه افزايش دهد.
مثلاً هنگاميكه گفته مي شود گرماي ويژه آب در سيستم متريك برابر با يك است منظور اين است كه براي افزايش دماي يك گرم آب باندازه يك درجه سانتي گراد به يك كالري حرارت نياز داريم
واحد گرمايي ويژه در سيستم متريك كالري بر گرم (cal/groC) و در سيستم انگليسي بي تويو پوند (BTU/lboF) مي باشد. گرماي ويژه از رابطه بدست مي آيد كه در اين رابطه Q مقدار انرژي گرمائي. M جرم ماده و t تفاوت درجه حرارت اوليه و نهائي مي باشند.
فصل سوم
انواع وسائل مورد استفاده براي اندازه گيري كميت هاي سيالات
3-1 مانومترهاي شيشه اي
1- تيوب مخرن دار( يك شاخه اي
يكي از راههاي اندازه گيري فشار استفاده از ستون مايع است. بدني ترتيب كه مقداري مايع به چگالي مشخص ( مثلاً جيوه) را درون مخزني كه به يم طرف آن لوله شيشه اي بلند و باريكي متصل است قرار داده و از طرف ديگر فشار را بدان اعمال مي نمايند. به نسبت فشار وارده بر سطح مايع ارتفاع آن درون لوله باريك افزايش مي يابد. در اين حال فشار موجود برابر است با حاصلضرب ارتفاع مايع چگالي
ارتفاع مايع
چگالي مايع فشار
البته در عمل نيازي به ضرب كردن اعداد نداريم زيرا درجه بندي روي لوله باريك مستقيماً بر حسب يكي از آحاد فشار انجام شده است كه ممكن است GR/CM,PSI و يا همان سانتيمتر جيوه باشد.
براي جلوگيري از اشتباه در اندازه گيري با اين وسيله بايستي حتماً به اين نكته دقت شود كه هنگاميكه هيچگونه فشاري روي مانومتر نيست، انتهاي ستون مايع دقيقاً مقابل صفر قرار داشته باشد. شكل فشار سنج نوع يك شاخه اي را نشان مي دهد.
2- U تيو ب ساده
اين وسيله تشكيل شده از يك لوله U شكل كه محتوي مايعي با چگالي مشخشص مي باشد. با اعمال فشار مجهول به يك طرف اين لوله، ارتفاع ستون مايع در طرف ديگر افزايش مي يابد. در اين حالت داريم:
( چگالي و BC ارتفاع ستون مايع) BC× D+ فشاراتمسفر= فشار در نقطه A
و يا مي توان گفت: BC×D = فشار نسبي در نقطه A
3- Uتيوب با ساقه مورب
اين نوع U تيوب براي اندازه گيري فشارهاي خيلي كم استفاده مي شود اين U تشكيل شده است از اين ساقه مورب كه يك سر آن متصل به مخزن محتوي مايع و سر ديگر به هواي آزاد مرتبط است(شكل 3-3)
فرض كنيم شيب لوله مورت برابر 1/5 باشد بدين ترتيب مايع درون لوله براي اينكه يك سانتيمتر تغيير ارتفاع دهد بايستي باندازه پنج سانتيمتر در طول لوله
جابه جا شود. بعبارت ديگر دقت اندازه گيري پنج برابر افزايش يافته است بدين ترتيب فشار خيلي كم را مي توان اندازه گيري نمود.
انتخاب مايع درون مانومترها بستگي دارد به حدود فشاري كه قرار است اندازه گيري شود. براي اندازه گيري فشارهاي خيلي كم معمولاً از آب و براي فشارهاي بالاتر از جيوه استفاده مي شود.
4- اندازه گيري فشارهاي زياد بكمك U تيوب
براي اندازه گيري فشارهاي بالاتر توسط U تيوب لازم است كه طول ساقه آن را بسيار بلند در نظر بگيريم. مثلاً اگر بخواهيم فشاري در حدود T 3 تمسفر را اندازه گيري كنيم و مايع استفاده شده هم جيوه باشد طول ساقه U تيوب بايد بيش از دو متر باشد كه اين خود ايجاد مشكل مي نمايد. براي حل اين مشكل از U تيوبي استفاده مي كنيم كه يك سر آن بسته است و حجم مشخصي هوا در قسمت بالايي آن محبوس شده است. در اين صورت هنگاميكه فشاري به ورودي مانومتر اعمال شود هواي محبوس فشرده شده و كاهش حجم مي دهد:
قانون بويل PoVo=P1V1
با استفاده از اين خاصيت و با توجه به اينكه سطح مقطع در تمام طول ساقه يكسان است. تغيير طول هواي درون ساقه متناسب با تغيير حجم و در نتيجه با تغيرات فشار خواهد بود. با درجه بندي مناسب مي توان از اين وسيله بعنوان يك فشار سنج رنج بالا استفاده نمود. PoHo=P1H1
سؤال: اگر درحالتي كه هيچ فشاري روي مانومتر نداريم طول هواي محبوس 30cm باشد. با اعمال هواي ورودي با فشار 3 اتمسفر طول هواي محبوس چقدر خواهد شد؟
شكل فشار سنج نوع U تيوب يك سر مسدود
3-2- وسايل قابل ارتجاع
1- لوله بوردون BOURDON TUBE
بوردون نوع C
اين وسيله يكي از معمولترين و پر كاربرد ترين وسايل اندازه گيري فشار در صنعت مي باشد. لوله بوردون بطور كلي عبارت است از يك لوله توخالي با سطح مقطع غير دايره اي (تقريباً بيضي شكل)
اگر اينچنين لوله اي را بصورت منحني درآوريم( مثلاً نيم دايره) يكسر آن را مسدود نموده و از سر ديگر فشاي بدان اعمال نماييم چون فشار در تمام جهات بطور يكسان وارد مي آيد، سطح مقطع لوله ميل به دايره اي شدن پيدا نموده و اين امر باعث مي گردد كه از حال منحني بطرف حالت مستقيم تغيير حالت دهد. بنابراين اگر طرفي را كه فشار وارد لوله مي شود ثابت نگهداريم مشاهده خواهيم نمود كه طرف ديگر (سر مسدود) جابجا مي شود مقدار اين جابجايي متناسب است با ميزان فشار ورودي و با اتصال سر مسدود به يك مكانيزم نشان دهنده مي توان مقدار فشار را اندازه گيري نمود.
مكانيزم نشان دهنده تشكيل شده است از يك عقربه يك چرخ دنده كامل (Pinion) يك چرخ دنده ناقص (Sector) و بازوي رابط جابجايي سر لوله بوردون توسط بازوي رابط Sector منتقل شده و آن را حود محور خودش بچرخش در مي آورد. اين چرخش به Pinion كه با عقربه هم محور است منتقل شده و نهايتاً عقربه بحركت درآمده و در مقابل عدد مناسب قرار مي گيرد.
تذكر: براي طول عمر بيشتر جلوگيري از فرسودگي شديد لوله بوردون معمولاً بيش از %60 مقدار ماگزيمم فشار مجاز را به آن اعمال نمي كنند.
جنس لوله بوردون بايستني متناسب با خواص سيالي كه قرار است. به آن اعمال گردد، انتخاب شود( معمولاً مسي يا استيل) ضخامت آن نيز به تناسب رنج كاري متفاوت است. از آنجايي كه ابعاد لوله بودردون در مقدار نيروي حاصله كه سبب جابجايي مكانيزم مي گردد مؤثر است. بنابراين بايد اندازه ها طوري انتخاب شوند كه نيروي محركه نسبت به نيروي اصطحكاك ( در رابطه با مكانيزم) بسيار بزرگ باشد تا بتوان از اصطحكاك صرف نظر نمود.
2- لوله بوردون حلزوني SPLRAL BOURDON TUBE
در لوله بوردون حلزوني كه بصورت دايره هاي تو در تو( طبق شكل 9 تشكيل شده است ميزان انحراف سر آزاد لوله به اندازه اي هست كه نيازي به افزايش نداشته و لذا از وجود مكانيزم كه در نوع C استفاده مي شد بي نياز باشد در اين نوع سر آزاد لوله مستقيماً به محور عقربه متصل شده و به نسبت فشار وارده عقربه را منحرف مي نمايد.
شكل (3-9) فشار سنج نوع بوردون حلزوني را نشان مي دهد.
شكل فشار سنج نوع بوردون حلزوني
3- لوله بوردون مارپيچ HELICA BOURDON TUBE
كه به صورت شكل ( 3-10) بوده و از نظر كاركرد شبيه به نوع حلزوني است. از دو نوع بوردون حلزوني و مارپيچ بدليل حساسيت بيشتري كه نسبت به نوع C دارند براي اندازه گيري فشارهاي كم استفاده مي گردد.
شكل فشار سنج نوع بوردون مارپيچ
اندازه گيري سطح مايعات
براي اندازه گيري سطح مايعات طرق گوناگوني وجود دارد. يك طريق اندازه گيري مستقيم است ( اندازه گيري ارتفاع مايع) و طريق ديگر غير مستقيم مي باشد كه خود انواع گوناگون دارد. بعنوان مثال با اندازه گيري فشار موجود در ته يك مخزن مي توان به ارتفاع مايع درون آن پي برد. در اينجا به چند طريق اندازه گيري سطح كه بيشتر معمول است مي پردازيم.
1-اندازه گيري سطح بطور مستقيم
1-1- استفاده از لوله اندازه گير
مي دانيم كه سطح مايع در دو ظرف مرتبط يكسان است( قانون ظروف مرتبطه) با استفاده از اين خاصيت براي اندازه گيري سطح مايع از يك لوله شيشه اي مطابق شكل (3-16) استفاده مي گردد.
شكل اندازه گيري سطح مايع با استفاده از لوله شيشه اي
اين لوله از يك طرف به پايين ترين قسمت مخزن و از طرف ديگر به بالاي آن متصل است، بدين ترتيب با يك نگاه به لولة شيشه اي مي توان به سطح آن پي برد.
از آنجا كه در فشارهاي بالا خطر شكستن براي لوله هاي شيشه اي وجود دارد، در اينگونه موارد از يك لوله فلزي استفاده مي شود كه باريكه اي از آن از شيشه مقاوم ساخته شده است. طريق استفاده مشابه همان لوله شيشه اي است. به اين لوله
Sight Glass Tube گفته مي شود.
1-2- استفاده از توپي شناور BALL FLOAT
از ساده ترين روش هاي اندازه گيري سطح استفاده از توپي شناور است. توپي را كه تبديل تو خالي و سبك بودن روي سطح مايع قرار گرفته و به همراه آن تغيير مكان مي دهد به يك مكانيزم نشان دهنده متصل مي كنيم. اين مكانيزم ممكن است از يك قرقره كه عقربه اي به مركز آن متصل شده تشكيل شده باشد و يا قرقره و شاقولي كه در مقابل يك صفحه مدرج عمودي حركت مي كند. (شكل 3-17) اندازه گيري سطح مايع با استفاده از توپي شناور را نشان مي دهد.
شكل اندازه گيري سطح مايع با استفاده از توپي شناور
درجه كلوين | درجه فار نهايت | درجه سانتي گراد |
373 | 212 | 100 |
273 | 32 | 0 |
[100] | [180] | [100] قدر مطلق |